جدول جو
جدول جو

معنی بندر شاه - جستجوی لغت در جدول جو

بندر شاه
(بَ دَ رِ)
بندری است در 36کیلومتری مغرب گرگان و انتهای راه آهن سراسری ایران. در کنار بحر خزر و آن در سال 1306 در زمان رضاشاه احداث شد و از بنادر مهم شمال محسوب میشود. جمعیت آن بندر با کارگران در حدود 14000 تن است. (فرهنگ فارسی معین). بخش بندر شاه شامل بندر و 4 آبادی بنام سیجوال، قره قاشلو، نیازآباد سیاه آب و شبه جزیره آشوراده است. جمعیت بخش در حدود ده هزار تن است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 3)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از بندرگاه
تصویر بندرگاه
جای لنگر انداختن کشتی در کنار دریا یا بندر، بندر
فرهنگ فارسی عمید
(اَ دَ)
دهی بریک شباروز از حلب. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). نام شهری است بشام. (مهذب الاسماء) ، داخل شدن. (غیاث اللغات) (آنندراج) (فرهنگ فارسی معین). درآمدن. (غیاث اللغات) (آنندراج). اندرآمدن. وارد گشتن. (فرهنگ فارسی معین) ، درضمن چیزی درآمدن. آموده شدن. (فرهنگ فارسی معین) ، نوردیده شدن. (غیاث اللغات). نوردیده شدن ساغر ؟ (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(بَ دَ رِ گَ شِ)
بندری از دهستان حومه بخش لنگه است که در شهرستان لار واقع است. و 152 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 7)
لغت نامه دهخدا
(بَ دَ رِ جَ زِ)
بندری از دهستان بدوی بخش لنگه است که در شهرستان لار واقع است. و 178 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 7) ، بازار، معبر و گذرگاه. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(بَ دَ)
لنگرگاه کشتی در کنار دریا. (فرهنگ فارسی معین). بندر. (ناظم الاطباء). پهنه ای از آب در کنار ساحل که دارای عمق کافی برای ورود کشتیها است و موقعیت آن (اعم از طبیعی یا مصنوعی) نسبت به اوضاع ساحلی چنان است که کشتیها را ازباد امواج و جریانهای محلی محفوظ میدارد. بندرگاههای بزرگ، با باراندازها، اسکله ها، لنگرگاهها و تعمیرگاهها مجهزند. (دایره المعارف فارسی) ، سلام و تحیت رساندن:
حافظ مرید جام جم است ای صبا برو
وز بنده بندگی برسان شیخ جام را.
حافظ.
، غلامی. بنده بودن. (فرهنگ فارسی معین) ، نوکری و خدمت. (ناظم الاطباء). نوکری. خدمتکاری. خدمت. (فرهنگ فارسی معین) ، عبودیت. پرستش. (فرهنگ فارسی معین). پرستش و غلامی. (ناظم الاطباء) ، نزد صوفیه تکلیف را گویند. (کشاف اصطلاحات الفنون)
لغت نامه دهخدا
(بَ دَ)
بندری از دهستان حومه است که در بخش مرکزی شهرستان بوشهر واقع است. و 266 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 7) ، طاعت و عبادت کردن:
گر همی نعمت دایم طلبی او را
بندگی کن بدرستی و به بیماری.
ناصرخسرو.
بندگی هیچ نکردیم و طمع میداریم
که خداوندی از آن سیرت و اخلاق آید.
سعدی
دهی است جزودهستان طارم علیا بخش سیروان شهرستان زنجان و دارای 113 تن سکنه است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 2) ، تیر بزرگ عمارت. (ناظم الاطباء) (فرهنگ فارسی معین) ، نام درختی. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(بَ دَ رِ)
نام یکی از بخشهای شهرستان اهواز و همچنین نام یکی از بنادر مهم جنوب کشور است که در خورموسی خلیج فارس واقع شده است. منطقۀ بخش عبارت است از: ابتدای ایستگاه تا انتهای اسکله به مساحت 4هزار گزمربع. جمعیت آن در حدود 2500 تن است. از سال 1312 شروع به بهره برداری این بندر شده است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6). نام قدیم آن خورموسی است. رجوع به فرهنگ فارسی معین شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از بندرگاه
تصویر بندرگاه
بندر، لنگرگاه کشتی در کنار دریا
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بند گاه
تصویر بند گاه
محل اتصال دواستخوان در بدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بندرگاه
تصویر بندرگاه
بندر، لنگرگاه کشتی در کنار دریا
فرهنگ فارسی معین
اسکله، بارانداز، بندرگاه، لنگرگاه
فرهنگ واژه مترادف متضاد